۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹، ۹:۲۱

بررسی برنامه‌ها کودک-5 /

ولی‌مراد:مجریان از جیب می‌خورند

ولی‌مراد:مجریان از جیب می‌خورند

یک جامعه‌شناس در یادداشتی که برای خبرگزاری مهر نوشته، آورده است: اگر مجری هست تا در فرهنگسازی و تربیت و پرورش کودک نقش داشته باشد خودش چه قدر باید بداند؟ تا چه حد توجه هست که خود او به طور اصولی آموزش صحیح دیده باشد؟

بعد از تماس خبرنگار مهر با فرشته ولی‌مراد، جامعه‌شناس و کارشناس رسانه برای گفتگو درباره برنامه‌های کودک و نوجوان او ترجیح داد به جای گفتگو، یادداشت درباره اجرای مجریان کودک بنویسد. یاادداشت او در زیرآورده شده است.
 
وقتی می گوییم برنامه کودک چند موضوع جای توجه دارد، مجری، برنامه‌های تولیدی، برنامه‌های خارجی، فرم، محتوا، پخش، مخاطب که آیا کودک است یا در ارتباط با کودک برای بزرگسال و تعامل با مخاطب. در یک کلمه تعلیم است و تربیت و پرورش و فرهنگ سازی. هر یک از این موارد به طور مفصل جای بحث دارد که نمی‌توان نظری و گذری به آن پرداخت. در این یادداشت فقط در ارتباط با مجری می گویم آن هم خیلی کلی.

با کمال احترام به همه مجریان صدا و سیما از نکته‌ای که می‌خواهم بگویم و آن اینکه موضوع شخصی مجریان نیست که به این بزرگواران برگردد، بلکه یک موضوع کلی فرهنگی است. این اشکال اساسی در صدا و سیما است که ریشه در موضوع فرهنگ اجتماعی همه ما دارد. اشکال مورد نظرم را با طرح یک سوال مطرح می‌کنم، و آن این که هدف اصلی حضور مجری در برنامه چیست؟ اعم از مجری در برنامه ضبطی یا زنده.
 
اشکال مورد نظر برای همه برنامه‌ها فراگیر است، ولی چون موضوع به برنامه کودک برمی‌گردد در این ارتباط پاسخ دهیم. هدف اصلی حضور مجری مورد سئوال است، که البته فواید دیگر هم از حضور مجری هم به دنبالش می‌آیند. آیا مجری برای جلب توجه بچه‌ها است؟ پس بهتر است یک نفر آکروباتیک بیاورند، چرا یک نفر را بیاورند که نه توان آن را داشته باشد نه این را؟ آیا مجری رابط بین برنامه‌هاست؟ یک وله این کار را می‌کند. آیا مجری هست تا میهمان یا کارشناس را کنترل کند؟ این که روی آنتن تابلو می‌شود. آیا مجری هست تا پیام مستقیم بدهد؟ خیلی از برنامه‌های تولیدی همین کار را می کنند. آیا مجری هست تا مرتب بگوید و حرف بزند تا وقت بگذرد. آیا مجری هست تا اعلام برنامه کند؟ یک نوشته کامپیوتری هم این کار را می‌کند. آیا یک مجری هست تا از بالا به او بگویند چه بگوید و چه نگوید؟ پس یک بازیگر باشد کافی است. بازیگری که از خودش چیزی وارد نکند.

واقعا از نظر گردانندگان مجری هست تا چه بکند؟ اگر مجری هست تا هدایت برنامه را به عهده داشته باشد که این خودش پیش شرط دارد و مهمترین آن این است که خود او در موضوع مطرح در برنامه مسلط باشد. از همه نظر آگاه و مسلط باشد و به تعبیر دیگر بر موضوع سوار باشد. او برنامه را ببرد به آن جا که باید ببرد. هر چه در این پیش شرط نقص بیشتر باشد صدمه و بیراهه و بیشتر است. حالا اگر حرف از تربیت کودک است کار سخت‌تر نیست؟ از یک نوجوان چه می‌شود توقع داشت جز بازیگری؟ بازیگری هم که کار تربیت کودک نمی‌کند.
 
مجریان برنامه‌های تلویزیونی ما از همان دردی رنج می برند که فرهنگ ما در ارتباطات. اگر تکلف، پرگویی، وقت کشی، زدن حرف‌های غیر کارشناسانه، فقط تایید حرف‌های کارشناس میهمان، و .. دردهایی هستند که مجری برنامه تلویزیونی دارد اینها همان دردهای درون جامعه است.
 
اگر مجری هست تا در فرهنگسازی و تربیت و پرورش کودک نقش داشته باشد خودش چه قدر باید بداند؟ تا چه حد توجه هست که خود او به طور اصولی آموزش صحیح دیده باشد. این آموزش صحیح کدام است که کودکان به دست آنها سپرده می شوند؟ اگر تربیت مهم است این سئوالات هم مهم و جدی است. مگر نه این که تربیت یک حرکت هدفنمند است برای رساند مورد تربیت از نقطه الف به نقطه ب؟ حالا با مجری جلسه بگذاری و در چند جلسه برایش بایدها و نبایدها را دیکته کنی این چه فایده ای دارد؟ برنامه که شروع می‌شود این خود مجری است که حضور دارد. همان که هست. همان قدر که آموزش دیده. همان اخلاق و رفتاری که در او نهادینه شده. بازیگر هم که باشد باز روی آنتن خودش است به علاوه متنی که به او داده اند تا مطالعه کند. تا چه حد می شود از او توقع داشت و او را مسول درستی ها یا اشتباهات دانست؟ این در حد خود مجری برنامه هم احجاف است.
 
حرف اصلی این است که تا وقتی مجری وسیله‌ای در خدمت مدیران بالادستی و برای گذران برنامه و وقت برنامه و بازیگر دیده شود در بر همین پاشنه می‌چرخد. به عبارت دیگر مجری ها از جیب می‌خورند. حالا جیبشان چه قدر پر باشد و چه قدر اطلاعات داشته باشند و اخلاق انسانی و رفتار صحیح بین فردی در رفتار آن ها نهادینه شده باشد و تا چه حد برای وقت مردم ارزش قائل باشند و تا چه حد برای خودشان ارزش قائل باشند این به خودشان برمی‌گردد. و این ها همه یعنی این که در اجرا ساختار قانونمند در کار نیست. وضع موجود داریم که آن را هم انسان‌ها و سلیقه‌های افرادی که تصمیم گیری‌ها به آن ها سپرده شده تعریف می‌کند. با آمدن و رفتن افراد مختلف در پست های مدیریتی و با آوردن افراد مختلف در نقش مجری تغییرات هم می آیند و می روند که این یعنی صدمه، و آن جا که موضوع به کودک برگردد در تربیت کودک و جامعه یعنی صدمه اساسی. چرا که در برنامه‌ها کودک، با کودک طرف هستند که ضمیر پاک و دست نخورده اش در اختیار مسئولینی است که امر فرهنگ‌سازی و تعلیم و تربیت و پرورش را به عهده دارند. تربیت همان‌‌هایی که نسل بعد را شکل خواهند داد.
 
------------
 
فرشته ولی‌مراد
کد خبر 1075012

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha